آسمان مثل شير بريده ای است که جا به جا، رگه های خون تويش دويده باشد. روشهر، انگار که سرپوش گذاشته اند. يک سرپوش مفرغی. خورشيد اصلاً رحم ندارد. روز به روز به زمين نزديک تر می شود. روز به روز بزرگ تر و داغ تر می شود
بخشهایی از رمان هم سایه ها نوشته احمد محمود
بخشهایی از رمان هم سایه ها نوشته احمد محمود
0 Comments:
Post a Comment
<< Home